به گزارش خبرنگار جهانبين نيوز؛ گاهي اين سؤال پيش مي آيد که چرابرخي از دانشجويان ازحضور درتشکل هاي دانشجويي استقبال نمي کنند.
عوامل مختلفي را مي توان برشمرد که در اين مقدار استقبال از فعاليت هاي آرمانگرايانه ي دانشجويي تأثيرگذار است به همين دليل برآن شديم برخي از اين عوامل را برشماريم:
1. دانشگاه فقط براي درس خواندن است
بيشتر دانشجوياني که وارد دانشگاه مي شوند به خاطر تصورات عرفي و تاکيدهاي اطرافيان تمام هم و غم خود را براي گذراندن دوران تحصيل شان در دانشگاه مي گذارند و اين تصور در ذهن آنها وجود دارد که اگر وقت خود را صرف فعاليت هاي فوق برنامه در تشکل هاي دانشجويي کنند، از برنامه هاي درسي خود عقب مي مانند.
آنها با همين تصور که دانشگاه محل درس خواندن است خود را از ساير پتانسيل هاي دوران دانشجويي به معناي واقعي محروم مي کنند.درصورتي که اگربرنامه ريزي درستي داشته باشند اين گونه فعاليت هاي به انگيزه ها وگرايش به مطالعات واميدواري به آينده به آنها کمک شايان توجهي مي کند وعلاوه برآن نه تنها به عقب افتادگي علمي منجر نمي شود بلکه باعث تقويت وبالابردن روحيه دريافت وپيگيري مطالب علمي به آنان کمک شايان توجهي مي کند.
2. نزديک شدن تشکل ها به احزاب سياسي
يکي از عواملي که موجب شده است تا نگاه اکثريت دانشجويان نسبت به تشکل ها با کم اعتمادي و اقبال اندک روبرو شود، افراط و انحراف موردي تشکل هاي دانشجويي در ورود به مسائل سياسي است.
بعضي از حمايت هايي که بوي سوء استفاده ي احزاب و جريانات سياسي از جنبش دانشجويي را مي دهد، باعث مي شود تا دانشجوياني که از بيرون به تشکل ها نگاه مي کنند، فعاليت تشکلي را کاري بي فايده و احمقانه تصور کنند.
برخي دانشجويان با اين قضاوت نادرست که نمي توان به همه ي تشکلها در همه ي زمان ها تعميم داد، روي خوشي به فعاليت هاي اجتماعي سياسي تشکل هاي دانشجويي نشان نمي دهند.
3. عدم استقبال تشکل ها از دانشجويان علاقه مند و داراي ايده هاي نو
نکته ي ديگري که خوب است به آن اشاره کنيم در مورد نحوه ي کار و برنامه تشکل هاي دانشجويي است.
معمولا هر تشکل در ابتداي سال از طريق هم فکري و مشورت با اساتيد و... اقدام به طرح و تصويب برنامه هاي سالانه ي خود مي نمايد و در طول سال نيز براي اجراي اين برنامه ها به صورت گروهي و ستادي تلاش مي کنند.
در اين ميان دانشجوياني که با پيشنهادهاي ارزنده ي فرهنگي، سياسي ، مذهبي و غيره به تشکل ها مراجعه مي کنند و انگيزه ي زيادي براي فعاليت نشان مي دهند، معمولا با استقبال مواجه نمي شوند؛ چرا که برنامه هاي سالانه بسته شده و جاي کار جديد وجود ندارد.
همچنين بهانه هايي چون اشباع دانشگاه از برنامه، کمبود بودجه، کمبود وقت فعالان تشکلي که اغلب توجيهات درستي نيز هستند در مقابل دانشجويي که با ايده اي ناب وارد تشکل شده است روي ميز چيده مي شود.
بعبارت ديگر فضاي بسته ي تشکلي يکي از آسيب هاي جذب دانشجو ست و به نظر مي رسد بايد به اهميت تجربه ي کار و تصميم گروهي اشاره کرد.
مقام معظم رهبري (مدظله العالي) در خصوص فوايد حضور در تشکل هاي دانشجويي گفتند: «تشكلهاى دانشجوئى فرصتى براى دانشجو ايجاد مي كند براى كار دستهجمعى. و من به كار دستهجمعى اعتقاد دارم و اين را يك نياز دانشجو مي دانم؛ كسب مهارتهاى گوناگون؛ مهارتهاى سياسى، اجتماعى».
با توجه به اين صحبت مقام معظم رهبري (مدظله العالي) بهتر است دانشجوي صاحب ايده و پيشنهادي که به تشکل مراجعه مي کند با شرکت جستن در کار جمعي به تدريج قدم هاي اجراي پيشنهاد خود را به وسيله ي اقناع به يک تصميم جمعي تبديل کند؛ در هر صورت اصل، کار جمعي است.چراکه به رهنمود ايشان "دانشجو تصميم سازاست نه تصميم گير".
4. عدم اهتمام دانشجو به جايگاهي که در حال و آينده براي کشور دارد
مهم ترين عامل خالي ماندن تشکل هاي دانشجويي و جنبش دانشجويي را مي توان آگاه نبودن دانشجويان از ضرورت فعاليت آرمان خواهانه ي دانشجويي در فضاي اجتماعي و سياسي کشور برشمرد.
دانشجويان باسواد ترين و موثرترين قشر جامعه محسوب مي شوند؛ چرا که دانشجويان امروز در حال آماده شدن براي ايفاي مسئوليت هايي در سازمان هاي دولتي، شرکت هاي صنعتي ، و همه ي مشاغل ديگر مي گردند.
از اينرو لازم است دانشجويان در جريان امور جاري کشور باشند و اين مسائل برايشان مهم باشد؛ همچنانکه رهبر معظم انقلاب مي فرمايند: يكى از وظايف مهم دانشگاهها تربيت نيروهاى صالح، برجسته، مفيد براى ادارهى بخشهايى از كشور و حضور تأثيرگذار در قضاياى كشور است.
مقام معظم رهبري (مدظله العالي) در جايي ديگر فرمودند: «دانشجو در شكلدهى حال و آينده نقش اساسى دارد. اين آن چيزى است كه به نظر من دانشجويان ما هرگز نبايد اين را از نظر دور بدارند. دانشجو نقشآفرين است؛ هم در زمان حال و هم نسبت به دوران آينده؛ فرداى كشور».
دانشگاه و دانشجو اهميت زيادي براي پيشبرد،آگاه سازي و سرزندگي جامعه و کشور دارند به طوريکه مقام معظم رهبري در جايي ديگر گفتند: «دانشگاه مهمترين زيرساخت پيشرفت و توسعهى كشور است؛ يعنى هيچ يك از زيرساختهاى گوناگون كشور اهميت و نقش دانشگاه را ندارد؛ چون دانشگاه نيروى انسانى را تربيت ميكند كه مهمترين سرمايهى كشور نيروى انسانى است. از دانشگاه هميشه و در همه جا اين انتظار هست كه محل جوشش و اوج دو جريان حياتى در كشور باشد: اول، جريان علم و تحقيق؛ دوم، جريان آرمانگرايىها و آرمانخواهىها و هدفگذارىهاى سياسى و اجتماعى».
4. روحيه ي بي توجهي به مسائل کشور (ولش کن، به ما چه)
يک مساله ي مهمي که در بعضي از دانشجويان وجود دارد بي توجهي يا کم توجهي به مسائل روز کشور است.
متاسفانه بيشتر دانشجويان به مسائل و حوادث مهمي که در زندگي خود آنها و شايد آينده ي شان تاثيرگذار است اعتنايي ندارند و بعضا از يک فرد معمولي هم در مورد مسائل سياسي و اجتماعي کشور کمتر مطلعند.
اين موضوع هم به خود دانشجو ضربه مي زند و هم اينکه چنين نسلي و چنين روحيه اي که در مسائل مهم کشور بگويد«به من چه ربطي دارد ،ولش کن» براي آينده و پيشرفت کشور نيروي مناسبي نيست و درآينده به جامعه نيز ضرر مي زند.
دانشجو بايد در اين عرصه ها پيشتاز و مطالبه گر باشد، حقوق خود و حقوق مردم را مطالبه کند و نگذارد مسئولين را خواب آرامش، قدرت و رفاه زدگي بگيرد که خداي نکرده به روزي برسيم که مسولاني که بايد خادم مردم کشور باشند خود را جوابگوي مردم و دانشجويان ندانند.
همه ي اينها با بيداري، حضور و مطالبه گري جلودارانه و پيشتازانه ي جنبش دانشجويي کنترل مي شود و راه درست را مي رود.
اميد است دانشجويان با اهميت جايگاه والا و نيز مسئوليت خطير خويش در کشور جمهوري اسلامي ايران بيش از پيش آشنا بشوند و در راه ايفاي نقش خود درس بخوانند و هم آرمانخواه باشند.
دانشجويان بايد حتي به علم هم به اين صورت نگاه کنند که با دانش خود براي کشور، عزت آفرين و قدرت آفرين بشوند.
کشور ما در روزگار ابن سينا ها و فارابي ها مرجع علمي جهان بوده و امروز نيز اين انتظار از جامعه ي دانشگاهي، انتظاري بجا و دست يافتني است و بايد اطلاعات دانشجويان در مورد اوضاع و مسائل جهاني و کشور در حدي باشد که بتوانند مسائل را تحليل کرده و متوجه شوند که صحيح کدام است و چه رفتاري در قضاياي مختلف سياسي و ... مناسب تر مي باشد.